در روزهای اخیر، برخی مسوولان درباره پتانسیل صادرات صنعت سنگ ایران ابراز نظر کردهاند که میتواند به رقم ۴میلیارد دلار در سال برسد. ادعایی که نشانگر ظرفیت بالای صنعت سنگ کشور و نقش حیاتی آن در ایجاد اشتغال و افزایش ارزآوری برای اقتصاد ملی است. با این حال، برخی از کارشناسان با انتقاد از اظهارات مذکور، آن را غیرواقعی و دور از حقیقت دانسته و بر این باورند که چنین پیشبینیهایی نتیجهای جز ناامیدی و سرخوردگی صنعت سنگ کشور نخواهد داشت. واقعیت این است که مجموع صادرات سنگ کشور به زحمت به ۳۰۰میلیون دلار میرسد و در این وضعیت مطرح کردن عدد ۴میلیارد دلار به شدت گمراهکننده است.
برای رسیدن به چنین رشدی برای صادرات، لازم است که استخراج و تولید سنگ به بیش از ۳۰میلیون تن در سال افزایش یابد، در حالی که آمارهای موجود نشان میدهند که میزان تولید و استخراج به مراتب کمتر از این ارقام است. در شرایط کنونی، مشکلات متعدد اقتصادی و زیرساختی مانع از تحقق این اهداف میشود. در این راستا، آمارهای غلطی که از سوی برخی مسوولان مطرح میشود، نهتنها انتظارات غیرمنطقی از صنعت سنگ را به دنبال دارند، بلکه میتواند به تخریب این صنعت نیز منجر شوند چرا که این ادعاها با واقعیتهای موجود همخوانی ندارد.
وقتی صنعت سنگ به عنوان یک صنعت برتر نسبت به فولاد یا حتی نفت معرفی میشود، این تصور نادرست به وضعیت واقعی صنعت ضربه میزند و نهتنها به بهبود شرایط کمک نمیکند، بلکه فرآیند توسعه آن را مختل میسازد. در حیطه سیاستگذاری، مساله اساسی این است که اگر به تعاریف و اعداد و ارقام نادرستی تکیه کنیم و بدون در نظر گرفتن ظرفیت واقعی استخراج و مطالبه بازارهای جهانی، به دنبال افزایش تولید باشیم، در نهایت نتیجهای جز خسارت برای فعالان این صنعت نخواهیم داشت. در ادامه، تلاش برای صادرات بیشتر در صورتی که بازار جهانی برای ورود این محصولات جدید کشش نداشته باشد، نهتنها مفید نیست، بلکه ممکن است بر روند صادرات نیز لطمه بزند.
علاوه بر این، پرسش مهم دیگری که مطرح میشود، این است که آیا مسوولان با وضعیت صادرات کشورهای همسایه و منطقه آشنا هستند؟ آیا آنها بررسی کردهاند که بازارهای جهانی، ظرفیت و کشش لازم برای پذیرش حجم بالای صادرات سنگ ایران را دارند یا خیر؟ بنابراین، بهتر است که مسوولان پیش از بیان اظهارنظرهای خود، از نظرات کارشناسان و متخصصان بهرهمند شوند و با دقت و آگاهی به ارائه اطلاعات بپردازند. این رویکرد میتواند به ایجاد فضای بهتری برای توسعه پایدار صنعت سنگ در ایران کمک و از ایجاد انتظارات بیاساس جلوگیری کند. در نتیجه، اتخاذ رویکردهای واقعگرایانه و علمی در صنعت سنگ نهتنها به نفع فعالان این حوزه خواهد بود، بلکه میتواند زیرساختهای لازم برای رشد و پیشرفت این صنعت را فراهم کند.
چالشهای موجود بر سر صادرات
سیامک حاج سید جوادی، تحلیلگر ارشد بازارهای جهانی سنگ با بیان اینکه توضیح واضحات و بیان مطالبی که عموم فعالان صنعت سنگ از آن آگاه هستند مشکلات را حل نمیکند به «جهانصنعت» گفت: سوالهای مهمی را باید مطرح کرد، به طور مثال اینکه چالشهای موجود بر سر راه صادرات سنگ کشور در بخشهای مختلف تعرفهای و محصولات صادراتی و بازارهای هدف کدامند؟ آیا شناسایی کردهایم که چه راهکارهایی برای رفع این مشکلات وجود دارند؟ کدام بخش از چالشها مربوط به خود صنعتگران و بخش خصوصی است و کدام بخشها مربوط به بخش دولتی و خصولتی است؟
حاجسیدجوادی ادامه داد: آیا برای توسعه صادرات کشور برنامه مدونی تدوین شده که برمبنای مستندات قابل اتکا بوده و اجرایی شود؟ اگر چنین برنامهای وجود دارد سوال مهمتر اینکه اهداف کوتاهمدت و بلندمدت تعریف شده در این برنامه چه مواردی هستند؟ طی سالیان گذشته به چنددرصد از اهداف تعیین شده در برنامه مذکور رسیدهایم؟ اما اگر برنامهای تهیه نشده سوال این است که چرا چنین امر مهمی تهیه نشده است؟ مسوول پاسخگویی به این جوابها چه سازمان یا ارگان خصوصی، دولتی یا خصولتی است؟
او با گلهمندی گفت: تا به کی باید شاهد کلیگوییها و بیان وضوحات و چالشها و ضعفهای موجود به خصوص از طرف اشخاصی باشیم که خود مسوول رفع این چالشها هستند؟! تا کی باید شاهد ارائه آمارهای غلط و ناپخته باشیم؟ اینکه برخی مطرح میکنند که صادرات سنگ ۴میلیارد دلار در سال است، به هیچوجه درست نیست! همچنین این درست نیست که مطرح میشود کشور ترکیه پس از ۳۰سال تلاش و برنامهریزی و سرمایهگذاری به سطح صادرات ۲میلیارد دلار رسیده است!
تحلیلگر ارشد بازارهای جهانی سنگ با بیان اینکه مسوولان، آمار اشتباه میدهند، ادامه داد: تمام کشورها در بازار ۲۰میلیارد دلاری سهم کسب شده داشته و در حفظ و توسعه آن فعال هستند اما آیا کسب سهم صادراتی در حد ۴میلیارد دلار امکانپذیر است؟! براساس چه معیار و برنامهریزی و با توجه به کدام بازار هدف و با کدام استراتژی ورود به بازار و کسب سهم در بازارها ۴میلیارد دلار برآورد میشود!؟ کدام کشور در جهان در گروه سنگهای آهکی یا ماربل (که ما در آن عرصه مزیت نسبی جهانی داریم)، دارای سهم ۴میلیارد دلاری است؟! سهم ایتالیا، اسپانیا، پرتغال و یونان پس از ترکیه از این بازار جهانی چه میزان است؟
او با اشاره به وضعیت ایران گفت: کل صادرات سنگ کشور در تمام تعرفهها به ۳۰۰میلیون دلار هم نمیرسد، چطور برخی از عدد ۴میلیارد دلار سخن میگویند! جالب اینکه این عرصه را در جایگاه مقایسه با صنعت فولاد یا قبلا نفت قرار میدهند! در گذشته همین اشتباه باعث شد توقع وزارت صمت و مدیران کشوری از صنعت سنگ بسیار بالاتر از آنچه به واقعیت نزدیکتر است، باشد!
تحلیلگر ارشد بازارهای جهانی سنگ تاکید کرد: اگر با سیاستهای اشتباه و اعداد و ارقام نادرست پیش برویم و جهت رسیدن به صادرات ۴میلیارد دلار تلاش کنیم نیاز به تولید و استخراج بیش از ۳۰میلیون تن سنگ است اما مساله این است که ظرفیت استخراج فعلی کشور به چه میزان است؟ مورد دیگر اینکه آیا اصلا توجه کردهایم که بازار جهانی کشش ورود این سهم جدید را دارد یا خیر؟
گفتنی است، براساس آمارها حدود ۶۵درصد از معادن کشور به دلایل مختلفی ازجمله ناکارآمدیهای مدیریتی، بیبرنامگیها و مشکلات اقتصادی تعطیل شدهاند؛ وضعیتی که بیشترین آسیب را به صنعت سنگ وارد کرده است. مشکلاتی همچون افزایش حقوق دولتی، محدودیتهای ارزی، قیمتگذاری دستوری، عدم واردات ماشینآلات مورد نیاز و… مانع رشد و توسعه این صنعت شده است. یکی از مشکلات جدی در این عرصه، ناکارآمدی مدیریتی و بیبرنامگیهاست. به طور مثال بخشنامه اخیر وزیر کشور مبنی بر قطع برق صنایع برای مدت ۱۵روز یک ابرچالش حساب میشد و بسیاری آن را تیر خلاص به صنعت خواندند. این در حالی است که اگر سیاستگذاریها و تصمیمات لازم با مشورت فعالان اقتصادی و بخش خصوصی صورت گیرد، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. همه اینها در شرایطی مطرح میشود که بدانیم بدون تغییر در سیاستها، رسیدن به رشد ۸درصدی در صنعت و ۱۳درصدی در بخش معدن غیرممکن است. بنابراین از مسوولان تقاضا میشود در تصمیمگیریهای خود به نظر فعالان اقتصادی و آمارهای صحیح گوش فرا دهند و در جهت حذف موانع تولید گام بردارند.
منبع: دنیای اقتصاد
مطالب مرتبط