سه شنبه 11 آذر 1404 شمسی /12/2/2025 6:54:00 AM
  • گروه مطلب:| خبر| معدن| فارسی|
  • کد مطلب:86502
  • زمان انتشار:سه شنبه 11 آذر 1404-1:40
  • کاربر:.
سرنوشت نخستین رئیس سازمان زمین‌شناسی ایران چگونه رقم خورد؟

  بیرونیت: سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات‌ معدنی کشور بیش از نیم‌ماه است که رئیس ندارد. این سازمان چرا اهمیت دارد و برای شکل‌گیری آن چه چهره‌های صاحب‌نامی نقش‌آفرینی کرده‌اند؟ بیرونیت در ویترین صفحه نخست خود، این موضوع را با مروری بر زندگی محمدصفی اصفیا مورد بررسی قرار داده است.
میراث اصفیا

 

 

صفی اصفیا در دوم مرداد ۱۳۳۸ به‌عنوان نخستین رئیس سازمان زمین‌شناسی ایران انتخاب شد و حدود یک سال و نیم در این سمت باقی ماند. اصفیا از چهره‌های مؤثر در ترویج رشته مهندسی معدن و علوم زمین در ایران به‌شمار می‌رود.

 

او پس از انقلاب اسلامی ایران مدتی بازداشت و اموالش مصادره شد. اصفیا در ششم آبان‌ماه سال ۱۳۷۶، هم‌زمان با آغاز به‌کار دولت سیدمحمد خاتمی، نامه‌ای به رئیس دولت اصلاحات نوشت و درخواست پرداخت کامل حق‌وحقوق یا دست‌کم برقراری حقوق بازنشستگی خود را مطرح کرد.

 

پیگیری این مطالبه در چهار دولت و با همراهی قوه قضاییه و دانشگاه تهران ادامه یافت تا آنکه سرانجام تصمیم بر آن شد که حقوق بازنشستگی صفی اصفیا در دوم بهمن ۱۳۸۰ دوباره برقرار شود.

 

مهندس صفی اصفیا، از برجسته‌ترین چهره‌های فنی و مدیریتی ایران در قرن گذشته، در سال ۱۲۹۵ در تهران چشم به جهان گشود؛ انسانی که مسیر زندگی‌اش از کلاس‌های درس تا عالی‌ترین سطوح برنامه‌ریزی کشور امتداد یافت و نام او را به یکی از پایه‌های توسعه نوین ایران تبدیل کرد.

 

اصفیا پس از پایان دوران متوسطه، در سال ۱۳۱۱ در آزمون اعزام دانشجو به اروپا پذیرفته شد؛ آزمونی که برای بسیاری از جوانان آن روزگار رؤیایی بزرگ بود. او راهی فرانسه شد و طی چند سال، پله‌های علم را یکی پس از دیگری طی کرد؛ در سال ۱۳۱۵ از دانشگاه پلی‌تکنیک فرانسه و در سال ۱۳۱۷ از مدرسه عالی معدن فارغ‌التحصیل شد. بازگشت او به ایران، آغاز فصلی تازه در تاریخ مهندسی و مدیریت کشور بود.

 

حیات حرفه‌ای اصفیا با حضور در اداره کل معادن در سال ۱۳۱۹ آغاز شد، اما این تنها نقطه شروع فعالیت‌های او بود. در دهه‌های بعد، او یکی از چهره‌های کلیدی نهادهای مهم اقتصادی و معدنی ایران شد؛ از نمایندگی دانشگاه تهران در شورای عالی معادن و مشاوره فنی سازمان برنامه تا معاونت این سازمان و سپس مدیریت عامل و وزارت مشاور. او از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۷ نیز به‌عنوان وزیر مشاور و نایب نخست‌وزیر در امور اقتصادی نقش‌آفرینی کرد.


نقش مؤثر او در تدوین قانون تأسیس سازمان زمین‌شناسی کشور و هماهنگی با سازمان ملل متحد، از نقاط روشن کارنامه اوست؛ جایی که نگاه علمی و مدیریتی‌اش زمینه شکل‌گیری نهادی پایدار و مرجع را در حوزه زمین‌شناسی ایران فراهم کرد. او همچنین از سال ۱۳۳۸ تا اوایل ۱۳۴۰ ریاست این سازمان را نیز بر عهده داشت.

 

در کنار فعالیت‌های اجرایی، اصفیا بیش از سه دهه از عمر خود را وقف آموزش در دانشگاه تهران کرد؛ جایی که از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۴۷ در مقام مدرس، دانشیار و سپس استاد، نسل‌هایی از مهندسان را در زمینه‌های زمین‌شناسی اقتصادی، فسیل‌شناسی، سنگ‌شناسی، زمین‌شناسی عمومی، هندسه، ژئودزی و مکانیک تربیت کرد. او با اتکا به دانش روز و شناخت عمیق از جغرافیای ایران، یکی از تأثیرگذارترین آموزگاران دانشکده فنی به‌شمار می‌رفت.

 

اصفیا علاوه بر تدریس و مدیریت، دستی پُرمایه در پژوهش نیز داشت. انتشار جزوه زمین‌شناسی در سال ۱۳۴۱، همکاری در تدوین فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی و نگارش مقاله‌ای علمی درباره زمین‌شناسی البرز شمالی که با مشارکت پژوهشگران بین‌المللی و در سال ۱۳۴۸ در مجله انجمن زمین‌شناسان منتشر شد، بخشی از میراث مکتوب اوست.

او درباره آغاز مسیر حرفه‌ای‌اش با فروتنی می‌گوید: چون در دبیرستان به ریاضیات و فیزیک علاقه‌مند بودم، در کنکور اعزام محصل به اروپا شرکت کردم و رشته مهندسی را انتخاب کردم.


علاقه او به تدریس نیز چنان بود که حتی در دوره خدمت نظام، به دعوت مرحوم مهندس ریاضی، تدریس در دانشکده فنی را آغاز کرد؛ اقدامی که نقطه آغاز چهار دهه آموزش و پرورش نسل جدیدی از متخصصان ایرانی بود.

 

اصفیا پس از انقلاب اسلامی، دوره‌ای تازه را پشت سر گذاشت؛ دوره‌ای که در آن بخشی از دارایی‌های شخصی‌اش مصادره شد و گذران زندگی‌اش با محدودیت‌های فراوان همراه شد. با این حال، او تا پایان عمر، همچنان به پژوهش و مطالعه وفادار ماند.

 

این مدیر و استاد نامدار، پس از سال‌ها تلاش پیوسته در عرصه علم و مدیریت، در ۲۳ فروردین ۱۳۸۷ دار فانی را وداع گفت. در مراسم بدرقه او، شاگردان، همکاران و دوستدارانش، از انسانی یاد کردند که منش علمی، فروتنی، صداقت و قناعت را نه‌تنها در گفتار که در کردار زیسته بود.

 

نامه اصفیا به رییس دولت اصلاحات در ششم آبان‌ماه ۱۳۷۶

جناب آقای محمد خاتمی


مقام محترم ریاست‌جمهوری اسلامی ایران

ضمن عرض تبریک و ابراز خرسندی از انتخاب شایسته و مردمی جنابعالی و با آرزوی موفقیت شما در راه دستیابی به اهداف مترقی و مردم‌خواهانه و اجرای قانون‌مداری، اجازه می‌خواهم از جنابعالی تقاضا نمایم که در صورت امکان نسبت به رسیدگی و احقاق حق اینجانب صفی اصفیا دریغ نفرمایید.

جهت استحضار، مختصری از وضعیت خویش را می‌رسانم:

اینجانب هم‌زمان با انقلاب اسلامی بازداشت شدم و در انتهای چهار سال زندان، بازجویی مختصری به عمل آمد و متعاقب آن دادگاه بلافاصله اینجانب را آزاد نمود. لیکن کلیه اموالم شامل یک خانه مسکونی واقع در لواسان و اثاثیه شخصی و خانوادگی مستقر در آن محل و مقداری کتاب علمی و نشریات تحقیقاتی که برای تدریس در دانشگاه و استفاده در طرح‌های عمرانی جمع‌آوری نموده بودم، مصادره شد.

 

از آن تاریخ تاکنون، ضمن اقامت در آپارتمان متعلق به همسرم (که از محل میراث پدری خود در اختیار دارد) با امکانات محدود به مطالعه و تحقیق ایام را سپری می‌کنم، ولی از کلیه حقوق اجتماعی و اقتصادی محروم بوده‌ام.

 

لذا تقاضا دارد در صورت امکان دستور فرمایید نسبت به برقراری حقوق یادشده و لااقل حقوق بازنشستگی اینجانب اقدام به عمل آید.

 

با تشکر از عنایتی که خواهید فرمود


صفی اصفیا


ساختمان آ.اس.پ

 



نمایش ساده


مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

آخرین عناوین