• گروه مطلب:| گزارش| معدن| فارسی|
  • کد مطلب:83119
  • زمان انتشار:شنبه 4 مرداد 1404-7:23
  • کاربر:

در شرایطی که معادن زغال‌‌‌سنگ نقش مهمی در تامین انرژی و مواد اولیه صنعتی کشور ایفا می‌کنند، بررسی‌‌‌ها نشان می‌دهد نظام ایمنی در این معادن با چالش‌‌‌های ساختاری و فنی روبه‌‌‌رو است؛ چالش‌‌‌هایی که نه‌‌‌تنها جان کارگران را تهدید می‌کنند، بلکه استمرار تولید را نیز در معرض خطر قرار می‌دهند. 
بحران ایمنی در معادن زغال‏‏‌سنگ

کارشناسان معتقدند ضعف آموزش، ناکارآمدی تجهیزات پایش گاز و فرسودگی ماشین‌‌‌آلات از جمله عوامل اصلی در وقوع حوادث پرتکرار در معادن زغال‌‌‌سنگ ایران به شمار می‌‌‌روند.

مشکلات چرخه استخراج
اگرچه بخش معدن یکی از مهم‌ترین حوزه‌‌‌های اشتغال‌زای کشور محسوب می‌شود، اما در بسیاری از معادن زغال‌‌‌سنگ، اولویت اصلی همچنان افزایش برداشت با کمترین هزینه است؛ موضوعی که عملا ایمنی کار را به جایگاه ثانویه رانده و منجر به شکل‌‌‌گیری محیط‌‌‌های کاری ناایمن، خطرناک و غیرقابل پیش‌بینی شده است. در حالی که استانداردهای بین‌المللی ایجاب می‌کنند هر معدن زغال‌‌‌سنگ به سامانه‌‌‌های هوشمند پایش لحظه‌‌‌ای گاز، تهویه مناسب، تجهیزات امداد و نجات و سیستم‌های هشدار سریع مجهز باشد، بررسی‌‌‌های میدانی از برخی معادن کشور نشان می‌دهد بسیاری از این موارد یا وجود ندارند یا به شکل ناقص و غیرفعال نصب شده‌‌‌اند.

در غیاب این زیرساخت‌‌‌ها، کارگران معدن روزانه با تهدیدهایی چون انفجار گاز متان، ریزش سقف، مسمومیت، کمبود اکسیژن و خطر مدفون شدن زیر تونل‌‌‌های تنگ و تاریک مواجه‌‌‌اند. نکته نگران‌‌‌کننده آن است که برخی، وقوع حوادث را به‌‌‌عنوان یک «ریسک طبیعی» فعالیت در این حوزه قلمداد می‌کند و از پذیرش مسوولیت در قبال حوادث ساختاری، شانه خالی می‌کند؛ نگاهی که باعث شده فرهنگ ایمنی در بسیاری از معادن زغال‌‌‌سنگ هنوز نهادینه نشده باشد.

فناوری قدیمی
مقایسه تعداد حوادث در معادن زغال‌‌‌سنگ ایران با متوسط جهانی نشان می‌دهد نسبت تلفات انسانی در این بخش، به‌‌‌طرز قابل‌‌‌توجهی بالاتر از میانگین کشورهای پیشرفته در حوزه معدن است. در حالی که بسیاری از کشورها با استفاده از فناوری‌‌‌های نوین ازجمله روبات‌‌‌های پایشگر، حسگرهای هوشمند گاز و نرم‌‌‌افزارهای تحلیل خطر، وقوع حوادث را تا سطح حداقلی کنترل کرده‌‌‌اند، در ایران همچنان روش‌های سنتی و پرخطری مورد استفاده قرار می‌‌‌گیرند. در بسیاری از معادن زغال‌‌‌سنگ کشور، سامانه تهویه به‌‌‌درستی کار نمی‌‌‌کند یا به دلیل هزینه‌‌‌بر بودن تعمیرات، به‌‌‌طور موقتی از مدار خارج شده است.

در برخی موارد نیز مسیرهای اضطراری خروج یا فاقد تابلوهای راهنما هستند یا در زمان بحران، به دلیل ریزش یا انسداد غیرقابل‌‌‌استفاده می‌‌‌شوند. همین وضعیت باعث می‌شود در هنگام وقوع انفجار یا ریزش، عملیات امداد و نجات با تاخیر، سردرگمی و کمترین شانس نجات انجام شود؛ اتفاقی که در حوادثی معدن در کشور به‌‌‌وضوح مشاهده شد.

تجهیزات فرسوده
یکی از مولفه‌‌‌های کلیدی در ارتقای ایمنی معادن زغال‌‌‌سنگ، نوسازی تجهیزات استخراج، تهویه، حمل و پایش است. اما در بسیاری از معادن، همچنان از ماشین‌‌‌آلاتی استفاده می‌شود که نه‌‌‌تنها عمر مفیدشان به پایان رسیده بلکه در بسیاری از موارد فاقد قطعات یدکی استاندارد و تعمیرکار متخصص هستند. فرسودگی این تجهیزات باعث می‌شود روند استخراج با لرزش شدید، دود زیاد و در مواردی افزایش دمای محیط همراه شود که خود به افزایش احتمال اشتعال گازهای قابل‌‌‌انفجار دامن می‌‌‌زند. علاوه بر این، در برخی موارد مشاهده شده که استفاده از تجهیزات مستهلک، خود موجب بروز خطاهای انسانی و اختلال در عملکرد کارگران شده است.

برای نمونه، دستگاه‌‌‌های حفاری نیمه‌‌‌اتومات که به‌‌‌درستی کالیبره نمی‌‌‌شوند، نه‌‌‌تنها بازدهی پایین‌‌‌تری دارند بلکه در بسیاری موارد دقت لازم برای جلوگیری از نفوذ به مناطق پرخطر را نیز ندارند. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته، فناوری‌‌‌های حفاری هوشمند با قابلیت توقف خودکار در صورت تشخیص گاز یا رطوبت غیرمجاز مورد استفاده قرار می‌‌‌گیرند. در غیاب این فناوری‌‌‌ها، فرسودگی تجهیزات به‌‌‌تنهایی می‌تواند منشأ حوادث مرگبار باشد.

سرنوشت مشترک
خبر انفجار مرگبار در یکی از معادن زغال‌‌‌سنگ استان بغلان افغانستان که به کشته‌‌‌شدن شش کارگر و زخمی‌‌‌شدن دوازده نفر دیگر انجامید، بار دیگر اهمیت ایمنی در معادن زیرزمینی را در کانون توجه قرار داده است. استان بغلان در شمال افغانستان، از نظر زمین‌‌‌شناسی، ساختار لایه‌‌‌های زغالی، شیب زمین و گازخیزی، شباهت قابل‌‌‌توجهی با مناطق زغال‌‌‌سنگ‌‌‌خیز ایران، به‌‌‌ویژه طبس، البرز شرقی و کرمان دارد و همین مشابهت‌‌‌ها باعث می‌شود که حوادث معدنی در آن کشور، برای ایران نه‌‌‌فقط هشداردهنده، بلکه آموزنده نیز باشند. در کشوری مانند افغانستان که از نظر زیرساخت‌‌‌های فنی، آموزش و نظارت رسمی دچار ضعف است، چنین سوانحی شاید دور از انتظار نباشد. اما در ایران که نهادهای قانونی، ساختار مهندسی معدن و ظرفیت‌‌‌های فنی گسترده‌‌‌تری در اختیار دارد، تکرار همین سناریوها نشان‌‌‌دهنده ناکارآمدی در ترجمه ظرفیت‌‌‌ها به ضریب ایمنی است. انفجار در بغلان باید به‌‌‌مثابه هشداری تلقی شود مبنی بر این‌‌‌که صرف شباهت زمین‌‌‌شناسی می‌تواند زمینه‌‌‌ساز تکرار فجایع باشد، اگر یادگیری از تجربه‌‌‌های همسایگان به سیاستگذاری عملی منجر نشود.

آموزش؛ ضرورتی مغفول‌مانده
از دیگر ابعاد مغفول در ایمنی معادن زغال‌‌‌سنگ، فقدان آموزش‌‌‌های تخصصی، مستمر و کاربردی برای کارگران، ناظران ایمنی و مدیران معدن است. بررسی‌‌‌ها نشان می‌دهد بسیاری از کارگران جدیدالورود، بدون گذراندن دوره‌‌‌های تخصصی ایمنی یا آشنایی کامل با سیستم‌های تهویه و گازسنجی، مستقیما وارد عملیات استخراج می‌‌‌شوند. این وضعیت نه‌‌‌تنها بهره‌‌‌وری را کاهش می‌دهد بلکه احتمال بروز خطاهای انسانی در شرایط بحرانی را افزایش می‌دهد. همچنین نبود سرفصل‌‌‌های جامع و کاربردی در دوره‌‌‌های آموزشی، باعث شده بسیاری از کارگران حتی در مواجهه با نشانه‌‌‌های اولیه خطر، واکنش درستی نشان ندهند. برخی کارشناسان بر این باورند که آموزش ایمنی باید متناسب با ویژگی‌‌‌های خاص هر معدن طراحی و به‌‌‌طور دوره‌‌‌ای بازنگری شود. وجود اختلاف در ویژگی‌‌‌های زمین‌‌‌شناسی، گازخیزی، و میزان رطوبت در معادن مختلف ایجاب می‌کند که آموزش‌‌‌ها از حالت عمومی خارج شده و به‌‌‌سمت بسته‌‌‌های تخصصی، عملیاتی و موقعیت‌‌‌محور حرکت کنند. بی‌‌‌توجهی به این اصل، نه‌‌‌تنها از اثربخشی آموزش می‌‌‌کاهد، بلکه کارگران را در مواجهه با بحران خلع‌‌‌سلاح می‌کند.

خلأ مقررات
قوانین ایمنی معادن زغال‌‌‌سنگ در ایران عمدتا به‌‌‌صورت کلی و فاقد جزئیات تخصصی تدوین شده‌‌‌اند و در بسیاری موارد، با شرایط پیچیده و فناوری‌‌‌های روز معادن مدرن تطبیق ندارند. برای مثال، مقررات مرتبط با تهویه، گازسنجی، فاصله بین کارگاه‌‌‌ها، نگهداری سقف‌‌‌ها و نوع تجهیزات امداد و نجات بیشتر به استانداردهایی بازمی‌‌‌گردند که بیش از دو دهه پیش تنظیم شده‌‌‌اند و تاکنون بازبینی و به‌‌‌روزرسانی موثری بر آنها صورت نگرفته است. از سوی دیگر، نبود الزام قانونی برای استقرار سامانه‌‌‌های هوشمند در معادن زغال‌‌‌سنگ باعث شده که حتی معادنی با ظرفیت بالا نیز از فناوری‌‌‌هایی با کیفیت پایین استفاده کنند و در هنگام بحران، هیچ سامانه پیش‌‌‌هشدار یا مکان‌‌‌یاب موقعیت کارگران در اختیار نداشته باشند. در چنین شرایطی، فرسودگی قوانین ایمنی، گسست میان نهادهای متولی و ضعف ضمانت‌‌‌های اجرایی، به گسترش ناایمنی در بدنه معدنکاری زغال‌‌‌سنگ کشور دامن زده است.

برون‌‌‌رفت از وضعیت بحرانی
برون‌‌‌رفت از وضعیت پرمخاطره‌‌‌ای که امروز معادن زغال‌‌‌سنگ با آن دست‌‌‌وپنجه نرم می‌کنند، مستلزم بازنگری در سیاستگذاری، فناوری و فرهنگ مدیریتی این بخش است. نخستین گام، تدوین مقررات تخصصی و روزآمدی است که مبتنی بر تجربه کشورهای پیشرو و متناسب با ویژگی‌‌‌های زمین‌‌‌شناسی، گازخیزی و ساختاری معادن ایران طراحی شده باشد. چنین مقرراتی باید نه‌‌‌فقط حداقل‌‌‌های ایمنی را تعریف کند، بلکه صنایع را به بهره‌‌‌گیری از سامانه‌‌‌های هوشمند پایش گاز، تهویه خودکار و مکان‌‌‌یاب افراد متعهد سازد. الزام به نصب این فناوری‌‌‌ها نباید به اختیار کارفرما واگذار شود،

بلکه باید به‌‌‌عنوان بخشی از مجوز بهره‌‌‌برداری تلقی گردد در کنار این الزام فنی، اصلاح ساختار نظارتی و ایجاد نهاد مستقلی که خارج از زنجیره منافع تولیدکنندگان، عملیات بازرسی ایمنی را هدایت کند، ضرورتی گریزناپذیر است. این نهاد باید اختیار توقف عملیات معادن پرخطر، تعلیق پروانه بهره‌‌‌برداری و ارجاع تخلفات به مراجع قضایی را داشته باشد تا موازنه میان منافع اقتصادی و سلامت نیروی انسانی برقرار شود.

اما ایمنی فقط از مسیر قانون و نظارت حاصل نمی‌شود. توسعه آموزش‌‌‌های تخصصی در حوزه ایمنی معدن، با تاکید بر شرایط محلی، فناوری‌‌‌های نو و سناریوهای بحرانی، نقشی اساسی در کاهش خطاهای انسانی ایفا می‌کند. ایجاد مراکز آموزشی در استان‌‌‌های معدنی و الزام به گذراندن دوره‌‌‌های فنی و مانورهای عملیاتی برای تمامی سطوح کارکنان، به‌‌‌ویژه کارگران تازه‌‌‌وارد، باید بخشی از راهبرد ملی ایمنی معادن باشد.

در نهایت می‌توان گفت، ارتقای ایمنی بدون نوسازی تجهیزات، تنها به بازتولید بحران در قالبی قانونی منتهی خواهد شد. تسهیل دسترسی معادن به منابع مالی ارزان‌قیمت از طریق ایجاد صندوق‌های حمایتی، به‌‌‌ویژه برای نوسازی ماشین‌‌‌آلات استخراج و تهویه، باید در اولویت سیاستگذار قرار گیرد. در کنار این موارد، شکل‌‌‌گیری فرهنگ «یادگیری از حادثه» که معطوف به تحلیل علل ریشه‌‌‌ای سوانح و اصلاح فرآیندهاست، می‌تواند از تکرار چرخه خسارت‌‌‌بار بی‌‌‌توجهی به جان انسان‌‌‌ها جلوگیری کند.
منبع: دنیای اقتصاد



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0