• گروه مطلب:| خبر| بازار| فارسی|
  • کد مطلب:85864
  • زمان انتشار:يکشنبه 4 آبان 1404-14:41
  • کاربر:
✍️ دکتر محمود سریع‌القلم، استاد اقتصاد سیاسی بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی

۱. بخش خصوصی ساختاری دارد که اجازه نمی‌دهد کارمند تا ساعت ۱۰ صبح مشغول صرف صبحانه باشد یا با مشتری بدرفتاری کند یا کالای نامرغوب عرضه کند. هر لحظه و هر رفتار بااهمیت است. علاوه بر بازار و رقابت داخلی، بخش خصوصی به‌محض ورود به بازارهای خارجی «مجبور» است کارآمد و رقابتی باشد.
چرا نمی‌توانیم بین‌المللی شویم؟

۲. در محافل صنعتی جهان، دقت، زمان‌شناسی، کیفیت و برنامه‌ریزی زیمنس زبانزد همگان است. چه در صحنۀ داخلی و چه بین‌المللی، اگر ساختار رقابتی نباشد، چه دلیلی دارد شرکتی به کیفیت اهمیت دهد؟ وقتی رقابت نباشد، چه اهمیتی دارد که مشتری رضایت داشته باشد؟

۳. صنعت خودروی کره‌جنوبی بیست سال در صحنۀ جهانی زحمت کشید تا در کنار صنعت خودروی آمریکا، ژاپن و آلمان قرار گیرد. شرکت هواپیمایی ترکیه، هتل‌داری، صنعت رستوران و مراکز خرید این کشور چند دهه با فرانسه و ایتالیا رقابت کردند تا کشورشان را در میان ۱۰ کشور نخست مقصد توریسم جهان قرار دهند.

۴. بین‌المللی‌شدن اقتصاد یک کشور، پیامدی بسیار تعیین‌کننده نه‌تنها در تولید و معاش، بلکه در شخصیت و رفتار آحاد جامعه دارد: شفافیت قوانین، مقررات، سیاست‌گذاری‌ها و آیین‌نامه‌ها. به‌محض اینکه شرکتی بین‌المللی شد، باید عملیات و گردش کار خود را شفاف‌سازی کند، چون با کوچک‌ترین تقلب، حیله‌گری، حساب‌سازی و تزویر، اعتماد، جایگاه و ارزش سهام خود را در بازار از دست می‌دهد.

۵. چندین دهه است که در کشور بحث «شایسته‌سالاری» مطرح است. وقتی ۸۵ درصد اقتصاد یک کشور در اختیار نهاد دولت است، تحقق شایسته‌سالاری در نظام اجتماعی امری نزدیک به محال است. چندین دهه است که در کشور گفته می‌شود باید از «مدیریت‌های فردی» به «مدیریت‌های سیستمی» حرکت کنیم. تنها با اقتصاد غیردولتی و بین‌المللی‌شدن اقتصاد است که مهارت و سیستم اولویت پیدا می‌کنند.

۶. قابل‌اتکاترین حامیان ناسیونالیسم و علاقه به وطن در میان طبقۀ متوسط و بخش خصوصی هستند. در چنین جوامعی، نفوذ سیاسی خارجی در حداقل خود است. این طبقه به کشورش نیاز دارد تا بهتر زندگی کند.

۷. فقر، تعهد به خاک و کشور را به‌شدت ضعیف می‌کند. مردم مالزی، اندونزی، ویتنام و سنگاپور نیازی ندارند به فکر مهاجرت باشند، چون در میهن خود فرصت رشد، رقابت و بهبود زندگی دارند.

۸. برای ظهور ناسیونالیسم، طبقۀ متوسط و بخش خصوصی که عمدتاً اقتصاد را در دست داشته باشند، یک ضرورت حیاتی است. ناسیونالیسم موضوعی انتزاعی و احساسی نیست، بلکه امری واقعی و کمّی است.

۹. چرا رغبت به کار دولتی در آمریکا همیشه ضعیف بوده است؟ چون در بخش خصوصی حداقل پنج برابر حقوق و مزایا بیشتر است. بی‌دلیل نیست که بیش از ۹۵ درصد نیروی کار این کشور برای بخش خصوصی کار می‌کنند. در مصر نیز بخش خصوصی وجود دارد، اما در دالان‌های دولت تنفس می‌کند، استقلال ندارد و در خدمت حاکمیت است؛ به این وضعیت «سرمایه‌داری اَنگَلی» (Parasite Capitalism) گفته می‌شود.

۱۰. کشوری که اقتصاد بین‌المللی دارد، نمی‌تواند هوای آلوده داشته باشد. در چنین کشوری مردم «مجبور» می‌شوند زبان‌های خارجی بیاموزند. در دوبی ۱۲۵ ملیت زندگی می‌کنند و امارات پنج برابر جمعیت خود شهروند خارجی دارد. طیف وسیعی از آداب، فرهنگ‌ها و زبان‌ها در کنار هم کار و زندگی می‌کنند. مردم می‌آموزند که باید به ملت‌ها، فرهنگ‌ها و قرائت‌های مختلف گوش فرا داد، احترام گذاشت و آموخت.

پی‌نوشت: این ۱۰ مورد از سوی تحریریه بیرونیت از تازه‌ترین مقاله‌ی دکتر محمود سریع‌القلم با عنوان «چرا نمی‌توانیم بین‌المللی شویم؟» استخراج شده است. متن کامل این مطلب را می‌توانید در وب‌سایت sariolghalam.com
مطالعه کنید.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0