
تخمینها نشان میدهد تولید فولاد سالانه بیش از ۲.۸ میلیارد تن CO₂ منتشر میکند؛ معادل حدود ۸ درصد از کل انتشار جهانی گازهای گلخانهای. بخش عمده این انتشار ناشی از استفاده از زغالسنگ در کورههای بلند است که در فرآیند احیای سنگآهن نقش عامل کاهنده دارد.
جهان امروز در مسیر کربنزدایی (Decarbonization) قرار گرفته است؛ از اروپا تا شرق آسیا، کشورها بهدنبال تولید صنعتی با حداقل انتشار کربن هستند. در چنین فضایی، مفهومی به نام فولاد سبز (Green Steel) مطرح شده است — فولادی که با فناوریهای نوین و مبتنی بر انرژیهای تجدیدپذیر تولید میشود و ردپای کربنی بسیار پایینی دارد.
این تغییر نه صرفاً یک ضرورت زیستمحیطی، بلکه تحولی ژئواکونومیک است؛ چراکه مسیر جدید تولید فولاد میتواند نقشه رقابت جهانی را باز تعریف کند و کشورهایی را که زودتر وارد این عرصه شوند، در جایگاهی برتر قرار دهد.
وضعیت کنونی تولید فولاد و چالشهای زیستمحیطی
در حال حاضر بیش از ۷۰ درصد فولاد جهان از مسیر کوره بلند و کوره اکسیژنبنیاد (BF-BOF) تولید میشود. در این روش، زغالسنگ و کک به عنوان عامل احیاکننده سنگآهن عمل کرده و در واکنشهای شیمیایی، دیاکسیدکربن آزاد میشود. در مقابل، تنها حدود ۳۰ درصد فولاد جهان از مسیر ثانویه، یعنی ذوب ضایعات فولاد در کوره قوس الکتریکی (EAF)، تولید میشود که میزان انتشار آن کمتر از یکسوم روش سنتی است.
بر اساس دادههای آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، شدت انتشار در مسیر سنتی بین ۱.۴ تا ۱.۸ تن CO₂ به ازای هر تن فولاد خام است، در حالیکه در مسیر قوس الکتریکی این رقم به کمتر از ۰.۴ تن میرسد.
در ایران نیز علیرغم توسعه گسترده فناوری احیای مستقیم گازمحور (DRI-EAF)، هنوز بخشی از فرآیندهای بالادستی از سوختهای فسیلی استفاده میکنند و زنجیره تولید فولاد، بهویژه در بخش انرژی، وابستگی بالایی به گاز طبیعی دارد. بنابراین، اگرچه ایران از نظر میزان انتشار در جایگاه بهتری نسبت به تولیدکنندگان زغالسنگمحور قرار دارد، اما تا رسیدن به فولاد کاملاً سبز فاصله قابلتوجهی وجود دارد.
فولاد سبز؛ فناوریها و مسیرهای نوین
فولاد سبز بهصورت کلی به فولادی گفته میشود که در فرآیند تولید آن از منابع انرژی پاک یا بازیافتی استفاده شده و انتشار کربن آن تقریباً به صفر نزدیک است. سه مسیر اصلی برای دستیابی به این هدف وجود دارد:
1) احیای مستقیم با هیدروژن سبز (Hydrogen DRI): در این فناوری، به جای گاز طبیعی یا زغالسنگ، هیدروژن حاصل از الکترولیز آب با انرژی تجدیدپذیر به عنوان عامل احیاکننده استفاده میشود. خروجی این فرآیند، بخار آب است نه دیاکسیدکربن. کشورهای اروپایی در حال سرمایهگذاری سنگین در این مسیر هستند.
2) فولاد ثانویه با کوره قوس الکتریکی (EAF): بازیافت ضایعات فولاد و ذوب مجدد آن با استفاده از برق پاک، یکی از کمهزینهترین راههای کاهش انتشار است. افزایش بازیافت داخلی و مدیریت زبالههای صنعتی در این مسیر نقش حیاتی دارد.
3) فناوریهای جذب و ذخیره کربن (CCUS): در برخی پروژهها، انتشار ناشی از فرآیندهای زغالسنگمحور بهطور مستقیم جمعآوری و در مخازن زیرزمینی ذخیره میشود. این گزینه در کشورهایی با زیرساخت مناسب، بهعنوان گذار میانی تا تکمیل زیرساخت هیدروژنی مطرح است.
ابعاد اقتصادی و ژئوپلیتیکی تحول سبز در فولاد
تحول جهانی به سمت فولاد سبز صرفاً یک تصمیم فناورانه نیست، بلکه پیامدهای ژرفی برای تجارت بینالملل، قیمت تمامشده و رقابت صادراتی دارد. در اروپا، سازوکار جدیدی به نام مکانیسم تعدیل مرزی کربن (CBAM) از سال ۲۰۲۶ به اجرا درمیآید. بر اساس این طرح، واردکنندگان فولاد به اتحادیه اروپا باید به میزان انتشار کربن در زنجیره تولید خود، عوارض کربنی بپردازند.
به بیان سادهتر، هر تن فولاد پرکربن که از کشوری فاقد سیاست کربنزدایی صادر شود، با هزینه مالیات کربن مواجه خواهد شد. این موضوع عملاً به معنای تحمیل یک مکانیزم ماشه اقتصادی علیه تولیدکنندگان سنتی است؛ چراکه کشورهایی مانند ایران، روسیه، چین و هند که بخش قابلتوجهی از فولاد خود را با انرژی فسیلی تولید میکنند، در صادرات به اروپا با چالش جدی مواجه خواهند شد.
از سوی دیگر، تحریمهای بینالمللی علیه ایران، هرچند دسترسی به فناوریها و سرمایهگذاری خارجی را محدود کرده، اما بهصورت معکوس میتواند یک مزیت نسبی نیز ایجاد کند: استقلال فناورانه و توسعه بومی فناوریهای احیای مستقیم کمکربن. ایران با در اختیار داشتن ذخایر عظیم سنگآهن، انرژی ارزانتر از میانگین جهانی، و تجربه موفق در فناوری میدرکس، میتواند پایهگذار نسل جدید فولاد کمکربن در منطقه باشد.
همچنین، توسعه پروژههای انرژی خورشیدی در مناطق مرکزی و شرقی کشور، بستر مناسبی برای تولید هیدروژن سبز بومی فراهم میکند. ترکیب این هیدروژن با فناوری احیای مستقیم، میتواند ایران را به یکی از بازیگران آینده بازار «فولاد سبز صادراتی» در خاورمیانه تبدیل کند.
فرصتهای ایران در مسیر فولاد سبز
برخلاف بسیاری از کشورهای صنعتی، ایران زنجیره نسبتاً کامل فولاد را در اختیار دارد — از استخراج سنگآهن و گندلهسازی تا احیای مستقیم و فولادسازی. این یک مزیت راهبردی است که امکان اصلاح فرآیندها را در مقیاس ملی فراهم میکند. مهمترین فرصتهای قابل اتکا عبارتاند از:
1) تنوع انرژی و هزینه پایین برق و گاز: انرژی نسبتاً ارزان در ایران میتواند هزینه تولید هیدروژن سبز را در صورت توسعه نیروگاههای خورشیدی و بادی کاهش دهد.
2) تجربه صنعتی در فناوری احیای مستقیم (Midrex): ایران دومین دارنده ظرفیت DRI در جهان است. اصلاح این فناوری برای استفاده از هیدروژن، از نظر مهندسی بومی قابل تحقق است.
3) پتانسیل صادراتی به بازار آسیا و خاورمیانه: با تشدید مالیات کربن در اروپا، بخشی از تقاضای فولاد سبز به کشورهای عربی و آسیای میانه منتقل خواهد شد. ایران با موقعیت جغرافیایی مناسب میتواند تأمینکننده منطقهای فولاد کمکربن نیز باشد.
4) فرصت جذب سرمایه از صندوقهای سبز بینالمللی: حتی در شرایط تحریم، پروژههای مرتبط با انرژی پاک و کاهش کربن میتوانند از مسیر همکاریهای علمی و غیربانکی، حمایتهای بینالمللی دریافت کنند.
چالشها و نیازهای سیاستی
در کنار فرصتها، موانع متعددی نیز وجود دارد که بدون مداخله سیاستی نمیتوان از آنها عبور کرد:
1) هزینه بالای سرمایهگذاری اولیه: احداث واحدهای هیدروژن، بازطراحی کورهها و توسعه زیرساخت برق تجدیدپذیر نیازمند سرمایهای چند میلیارد دلاری است.
2) کمبود ضایعات فولاد داخلی: برای گسترش مسیر قوس الکتریکی باید چرخه بازیافت صنعتی تقویت شود.
3) نبود سیاست کربنی و استاندارد ملی: تعیین شاخصهای انتشار و ثبت ردپای کربن در تولید فولاد برای حضور در بازارهای صادراتی ضروری است.
4) تحریمها و محدودیت دسترسی به فناوریهای جذب کربن: در این زمینه لازم است همکاری با شرکای غیر غربی (مانند چین و هند) در قالب انتقال فناوری دنبال شود.
در این شرایط، نقش سیاست صنعتی هوشمند و هدفمند اهمیت مضاعفی پیدا میکند. اگر وزارت صمت، ایمیدرو و نهادهای توسعهای، مسیر فولاد سبز را به عنوان یکی از پیشرانهای اقتصاد غیرنفتی تعریف کنند، میتوان انتظار داشت که ایران در دهه آینده سهم قابل توجهی از بازار منطقهای فولاد کمکربن را در اختیار بگیرد.
جمعبندی و پیشنهادها
تحول جهانی در صنعت فولاد، از جنس تغییر تدریجی نیست؛ بلکه دگرگونی ساختاری در اقتصاد جهانی است. کشورهایی که به سمت تولید سبز حرکت کنند، در آینده از معافیتهای مالیاتی، اعتبار صادراتی و تقاضای بیشتر برخوردار خواهند شد؛ در مقابل، تولیدکنندگان پرکربن با انزوا و هزینههای تجاری روبهرو میشوند.
برای ایران، مسیر آینده میتواند ترکیبی از اصلاح فناوری موجود، توسعه انرژی تجدیدپذیر، و تعامل هوشمندانه با بازارهای جهانی باشد. پیشنهادهای کلیدی عبارتاند از:
1) تدوین نقشه راه ملی فولاد سبز با مشارکت بخش خصوصی، شرکتهای معدنی و دانشگاهها.
2) سرمایهگذاری مشترک در تولید هیدروژن سبز از انرژی خورشیدی و بادی در مناطق کویری.
3) ایجاد چارچوب شفاف ردپای کربن و استاندارد ملی برای محصولات فولادی.
4) استفاده از دیپلماسی صنعتی برای همکاری با کشورهای منطقه در پروژههای مشترک فولاد سبز.
5) بهرهگیری از صندوقهای اقلیم و سرمایهگذاری سبز بهعنوان مسیر غیرتحریمی جذب سرمایه.
6) حمایت از تحقیق و توسعه داخلی در حوزه جذب کربن و اصلاح فرآیندهای میدرکس به نسخه هیدروژنی.
در نهایت، فولاد سبز برای ایران نه صرفاً یک آرمان زیستمحیطی، بلکه یک راهبرد اقتصادی در عصر تحریم و مکانیزم ماشه جهانی است. آینده رقابت در صنعت فولاد، میان کشورهایی خواهد بود که زودتر از دیگران به زبان انرژی پاک و فناوری سبز سخن بگویند.
مطالب مرتبط
