• گروه مطلب:| خبر| معدن| فارسی|
  • کد مطلب:86212
  • زمان انتشار:جمعه 23 آبان 1404-19:11
  • کاربر:
✍️ سعید مبارکه‌ای

نوزده سال پیش، در روزهایی که دولت محمود احمدی‌نژاد تازه بر سر کار آمده بود، به دعوت یکی از دوستان راهی ساختمان یکی از وزارتخانه‌های اقتصادی شدم.
آن ۱۰ دقیقه چگونه گذشت

دوستم گفت: برویم مدیرِ جوان وزارتخانه را ببینیم؛ پسر مؤدب و خوبی است، خوشت می‌آید.

با تردید گفتم: فکر نمی‌کنم بتوانم با کسی که در این دولت کار می‌کند، احساس نزدیکی کنم.

اما رفتیم. وارد اتاقی شدیم که بیشتر شبیه انبار بود تا دفتر مدیر. پشت میز، مردی نشسته بود با قامتی کوتاه که از میان انبوه پرونده‌ها فقط از سینه به بالا دیده می‌شد.

سلام کردیم. او حتی زحمت برخاستن به خود نداد؛ تنها نگاهی گذرا انداخت و با لحنی سرد و نیم‌چشم پاسخ سلام داد.

او نشسته بود، نشسته که نه، روی صندلی‌اش ولو شده بود با پیراهن قهوه‌ای چهارخانه، شلوار طوسی، کفش مشکی واکس‌نزده و جوراب سفید.

ده دقیقه‌ای ایستاده ما را سرپا نگه داشت و با دوستم که دوستش بود، حرف زد.

همان لحظه‌ها در ذهنم گفتم: «مدیری که در چنین سطحی از ادب و احترام قرار دارد، اگر روزی بالاتر برود، با جامعه چه خواهد کرد؟»

سال‌ها گذشت. مردم دولت‌ها را عوض کردند، سیاست‌ها تغییر یافت، نسل‌ها آمدند و رفتند، و حالا، همان مدیر جوان، بر صندلیِ ... تکیه زده است و من آن ده دقیقه را به‌یاد آوردم.

در ذهنم گفتم: کاش در این نوزده سال، او همان‌قدر که مدرک گرفته، بر روی مهارت‌های انسانی‌اش نیز کار کرده باشد. چون مدیری که نداند هنگام سلامِ ارباب‌رجوع باید از جای خود برخیزد، چگونه می‌خواهد ساختاری به بزرگی این شرکت را اداره کند؟

او حالا «دکتر» شده است؛ عنوانی محترم اما نه الزاماً مترادف با بلوغ فکری و رفتاری. از چند دوست که اخیراً او را دیده بودند، پرسیدم: وقتی سلام کردید، برخاست؟
یکی گفت: «خواست بلند شود، اما گفتیم آقای دکتر، نفرمایید.»
دیگری گفت: «با سر جواب داد، چون خودش سر پا بود.»

شاید همین دو جمله بهترین خلاصه‌ مسیر رشد آن مدیر باشد: از «بی‌تفاوتی پشت میز» تا «پاسخ با سر». حرکتی کوچک، اما نمادی از تغییری بزرگ‌تر در ظواهر، نه لزوماً در جوهره.

با این‌حال، باید پذیرفت که او امروز در جایگاهی قرار دارد که نیازمند مهارتی فراتر از روابط عمومی و لبخند دیپلماتیک است. مدیریتِ ... یعنی مدیریت یکی از حساس‌ترین شریان‌های صنعتی کشور؛ جایی که ادب، هوش، تصمیم و منش، هر چهار باید در توازن باشند.

جمع‌بندی من ساده است: او احتمالاً در این دو دهه چیزهایی یاد گرفته است، اما هنوز باید بیاموزد که «بلند شدن از پشت میز» فقط یک حرکت فیزیکی نیست؛ نشانه‌ای است از درک جایگاه مردم، احترام به مخاطب، و بلوغی که اگر در رفتار نباشد، در هیچ مدرکی پیدا نخواهد شد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0