• گروه مطلب:| خبر| معدن| فارسی|
  • کد مطلب:86292
  • زمان انتشار:سه شنبه 27 آبان 1404-16:18
  • کاربر:.
۵ سال و ۳ ماه و ۲۳ روز

بیرونیت: مهدی کرباسیان در طول چهل سال و یک شب در پست‌های گوناگون، از فرمانداری تا بنیاد، و از تأمین اجتماعی تا وزارت اقتصاد مدیریت کرده است. او در این چهار دهه هم با سیاست عجین بوده و هم با اقتصاد و اجتماع.
چرا خواندن کتاب خاطرات مهدی کرباسیان برای مدیران جوان لازم است؟
به گزارش بیرونیت، ریاست هیأت عامل ایمیدرو از ۴ شهریور ۱۳۹۲ تا ۲۷ آذر ۱۳۹۷، آخرین ایستگاه مدیریتی او در دولت بود. کرباسیان در این ۵ سال و ۳ ماه و ۲۳ روز، ایمیدرو را از سازمانی رو‌به‌احتضار تحویل گرفت و آن را دوباره روی ریل توسعه قرار داد؛ و در نهایت، با معدن به بازنشستگی رسید.
او خاطرات خود از چهار دهه مدیریت در بخش‌های گوناگون را در کتابی با نام «چهل سال و یک شب» به کوشش بهراد مهرجو روایت کرده است؛ کتابی که مدیران جوان بخش معدن و صنایع معدنی کشور باید آن را بخوانند تا با فراز و فرود مدیریت در ایران آشنا شوند.
کرباسیان که در روزهای نخست آغاز به کار دولت یازدهم، پیشنهادهایی از وزارتخانه‌های رفاه، اقتصاد و راه‌وشهرسازی داشت، در صفحه ۳۹۴ این کتاب داستان انتصابش به‌عنوان رئیس ایمیدرو را چنین بیان می‌کند:
«پنج‌شنبه روزی، بنا بر تلفن آقای نعمت‌زاده، خدمت ایشان رفتم. ایشان پیشنهادهای متعدد مطرح کردند؛ از اینکه "بیا همکاری کن" تا اینکه "رئیس شهرک‌ها شو" یا "معاون وزیر در امور فلان". احساس کردند من به این سمت‌ها رضایت نمی‌دهم. لحظه آخر گفتند: سازمان توسعه و نوسازی معادن، ایمیدرو، هم که کل معادن است؛ این را هم فکر کن.
من گفتم حالا درباره این فکر می‌کنم، ولی اگر بخواهم بروم، به این یکی بیشتر راغبم. معاونت ستادی را نمی‌پسندیدم؛ چون باید ریش و قیچی‌ات دست بقیه معاونت‌ها باشد. معمولاً در سازمان‌های مستقل موفق‌تر بودم؛ تجربه‌ام این را نشان داده است.
از طرفی دوستانم زنگ زدند که آقای آخوندی هم برای معاونت حمل‌ونقل پیشنهاد دارد. یکشنبه عصر، از دفتر آقای نعمت‌زاده چندین بار تماس گرفتند. ساعت پنج ـ شش بعدازظهر بود. گفتند: آقای نعمت‌زاده گفته‌اند فردا صبح ساعت ۱۰:۳۰ یا ۱۱ به ایمیدرو بیایید؛ آقای وزیر آنجا هستند و می‌خواهند شما را ببینند. گفتیم خیلی خوب؛ فردا می‌رویم و ایشان را می‌بینیم.
فردا، در مسیر سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران بودم که دو ـ سه نفر زنگ زدند و تبریک گفتند. گفتیم: چی شده؟ گفتند: شما شدید رئیس سازمان. معلوم شد آقای نعمت‌زاده ساعت ۹ حکم را داده بود و برای ساعت ۱۰:۳۰ هم همه را برای تودیع و معارفه دعوت کرده بودند.
خلاصه اینکه جلسه خیلی سریع برگزار شد. همان روز، آقای نعمت‌زاده پشت تریبون گفتند: این جلسه به‌دلیل فوریت برگزار شد؛ چون چند جای دیگر هم کرباسیان را می‌خواستند و ما گفتیم تا حکم برایش نزده‌اند، ایشان را به ایمیدرو بیاوریم.»
آن موقع، معادن و صنایع معدنی تقریباً همه دولتی و در اختیار وزارت صنایع و معادن بود؛ حتی «خصولتی» هم نبود که بگوییم بخش خصوصی. در ابتدا، مصطفی مؤذن‌زاده نقش اساسی در تصویب قانون داشت و تا سال ۱۳۸۴ رئیس هیئت عامل ایمیدرو بود. از ۸۴ تا ۸۷ آقای هراتی‌نیک که رئیس سازمان بودند، زحمت زیادی کشیدند.
اما از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ که ما رفتیم، شش بار رئیس ایمیدرو تغییر کرده بود. وقتی رفتم سازمان، رئیس سه‌ماهه داشتیم تا نه‌ماهه و ده‌ماهه؛ آمده بودند و رفته بودند.
در حقیقت، سازمانی که قرار بود به الگو تبدیل شود، به‌شدت تضعیف و ناتوان شده بود. من به‌عنوان یک مدیر قدیمی، پیش‌بینی‌ام این بود که از پس این کار برمی‌آیم؛ اما وقتی رفتم دیدم وضعیت بدتر از چیزی است که تصور می‌کردم.


نمایش ساده


مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0