
مرتضی رستگار جواهری (۱۲۹۱تا ۱۳۷۷) یکی از چهرههای تأثیرگذار اما کمتر شناختهشده معدن ایران است؛ مدیری که نقشش در توسعه معادن سرب و روی، ورود فناوری، ایجاد استانداردهای صنعتی و شکلدهی الگوی نوین معدنکاری در کشور، نقطه عطفی در گذار ایران از استخراج سنتی به معدنکاری علمی بهشمار میآید. بسیاری از معادن امروز ایران، بهویژه در حوزه سرب و روی، وامدار نگاه پیشرو و سرمایهگذاریهای شخصی او هستند؛ سرمایهگذاریهایی که بدون اتکا به منابع دولتی انجام شد و معیارهای تازهای را وارد صنعت کشور کرد.
به گزارش بیرونیت، رستگار جواهری در سال ۱۲۹۱ در اصفهان و در خانوادهای تاجر به دنیا آمد و از نوجوانی استعداد علمی کمنظیری نشان داد. در ۱۶سالگی با کسب رتبه نخست آزمون اعزام محصل، راهی فرانسه شد و در دانشگاههای نانت و سوربون در رشتههای لوکوموتیوسازی و کشتیسازی تحصیل کرد. او مدتی نیز در راهآهن پاریس بهعنوان کارشناس فعالیت داشت و همین تجربه نخستین مواجهه او با استانداردهای صنعتی بود؛ استانداردهایی که بعدتر پایهگذار الگوی او در معدنکاری ایران شد.
پس از بازگشت به ایران، تدریس در دانشگاه تهران و دانشگاه جنگ را آغاز کرد و نخستین جعبهدنده خودرو در ایران در کلاس درس او ساخته شد. رستگار سپس در راهآهن ایران بهسرعت ترقی کرد و به ریاست اداره فنی راهآهن مرکز رسید و تأسیس مدرسه فنی راهآهن را در کارنامه خود ثبت کرد.
نخستین اقدام مهم او در حوزه صنعت و معدن، تأسیس شرکت سمیران بود؛ شرکتی که برای نخستینبار استانداردهای بینالمللی را وارد فعالیتهای معدنی و صنعتی ایران کرد. او در شکلگیری مجموعههایی مانند گروه صنعتی رنا، زامیاد و بریجستون نقش داشت؛ اما مهمترین فعالیتش در توسعه گروه صنعتی و معدنی ایران رقم خورد، جایی که رستگار مدل جدیدی از معدنکاری علمی، سیستماتیک و مبتنی بر فناوری را بنیان گذاشت.
از نقطهعطفهای کارنامه او، کشف معدن سرب و روی بافق بود؛ معدنی که رستگار برای یافتن و ارزیابی آن ماهها در کویر یزد زندگی کرد و بعدها آن را به یکی از مهمترین مجتمعهای صنعتی و معدنی خصوصی تبدیل کرد. او سالها بعد از احیای معدن انگوران نیز نقشی اساسی ایفا کرد؛ معدنی که بهدلیل بهرهبرداری غیراستاندارد در آستانه تعطیلی بود، اما با مدیریت رستگار جان دوباره گرفت و به بزرگترین معدن سرب و روی ایران و یکی از مهمترین معادن جهان بدل شد.
طراحی نوار نقاله هوایی ۱۹ کیلومتری برای انتقال خاک انگوران به کارخانه تغلیظ کالسیمین، یکی از پروژههای جسورانه و نوآورانه او بود؛ طرحی که هنوز بهعنوان نمونهای از خلاقیت و مهندسی پیشرفته در صنعت معدن ایران شناخته میشود.
رستگار جواهری در دورهای ظاهر شد که معدنکاری در ایران عمدتاً سنتی، تجربی و فاقد نگاه مهندسی بود. او با تکیه بر دانش اروپا، فناوریهای جدید، استانداردسازی فرآیندها و نظم صنعتی، معدنکاری را به یک فعالیت علمی و فنی تبدیل کرد. توجه او به محیطزیست، در زمانی که این مفهوم در ایران مطرح نبود، از ویژگیهای کمنظیر مدیریتی او محسوب میشود؛ از بازیافت آب و مدیریت پسماند تا درختکاری و بازسازی محدودههای معدنی.
استقلال مالی و فعالیت بدون اتکا به دولت یا بانکها نیز از دیگر شاخصههای مهم او بود؛ موضوعی که پروژههایش را از تغییر سیاستها و فشارهای اداری دور نگه داشت و الگویی سالم و پایدار برای بخش خصوصی ایجاد کرد. بسیاری از مهندسانی که بعدها پایههای صنعت سرب و روی ایران را ساختند، شاگردان او بودند؛ چه در دانشگاه تهران و چه در پروژههای عملیاتی.
رستگار جواهری شخصیتی سادهزیست، سختکوش و مردمی داشت؛ اغلب در جمع کارگران زندگی میکرد و اعتقاد داشت «ثروت باید بچرخد، نه اینکه انباشته شود». همین نگرش، سرعت و سلامت پروژههای او را تضمین میکرد. او در دیماه ۱۳۷۷ در ونکوور کانادا درگذشت، اما میراثش همچنان در معادن ایران جاری است.
بخشی از توسعه بسیاری از معادن ایران، از کوشک و نخلک تا مهدیآباد، قلعهزری، فیضآباد و انگوران، با نگاه و مدیریت او گره خورده است. سالها بعد، مستند «قورقوشوم» ساخته حسین نجاری و فاطیما سیاحتی، بار دیگر نام او را به افکار عمومی بازگرداند و در جشنوارههای جهانی مورد توجه قرار گرفت.
تاریخ معدن ایران بدون درک نقش مرتضی رستگار جواهری کامل نخواهد بود. او نخستین کسی بود که معدنکاری ایران را صنعتی، علمی، استاندارد و مبتنی بر فناوری کرد و در عین حال ساختاری سالم و مستقل از دولت را در بخش خصوصی پیش برد. اگر ایران امروز یکی از بازیگران مهم سرب و روی منطقه است، بخش مهمی از این مسیر بر شانههای مدیری استوار است که بسیاری او را «پدر معدنکاری نوین سرب و روی ایران» مینامند.
مطالب مرتبط
