سه شنبه 25 ارديبهشت 1403 شمسی /5/14/2024 1:39:24 PM
ذخایر معدنی دنیا کی تمام می‌شود؟

در این شماره "بیرونیت" منصور قربانی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و رییس انجمن زمین شناسی ایران در یادداشتی به چشم‌انداز منابع طبیعی، تغییرات و آینده آن پرداخته است. 
شیشه عمر معادن
دیرزمانی است که ما ایرانیان عادت کرده‌ایم خیلی به آینده دور فکر نکنیم و اگر فکر کنیم در چارچوب کشور خودمان فکر کنیم و اگر هم به بیرون فکر کنیم در غالب باورهای خود و جهانی کوچک‌تر از خود بیاندیشیم و دوست داریم هرچیزی رخ دهد همان باشد که ما می‌خواهیم. واقعاً اگر ما بخواهیم در جامعه جهانی در آینده نه‌چندان دور نقشی داشته باشیم بخردانه و عالمانه و عاقلانه این است که خود را در چهارچوب جامعه جهانی بسنجیم و با در نظر گرفتن عوامل متعدد کنونی پیش‌بینی کنیم که سمت و سوی جهان به‌کدام جهت می‌رود. آنچه در اینجا می‌آید نظر نگارنده است از دیدگاه نقش منابع طبیعی در سوق دادن سمت و سوی جهان آینده است. منابع طبیعی در این مقاله به‌طور عمده انرژی و مواد معدنی و غذایی است.بحث را با این سؤال آغاز می‌کنیم:
📍آیا منابع طبیعی را پایانی هست؟
در رده‎‎بندی منابع طبیعی، مواد معدنی و منابع سوخت‌های فسیلی در قلمرو منابع تجدید ناپذیر قرار دارند. مفهوم این گفته این است که روزی خواهد رسید که نوادگان‎مان به سوخت‌های فسیلی به عنوان یک پدیدة تاریخی نگاه کنند. اشتهای جهانی برای استخراج سوخت‌های فسیلی (به‌خصوص نفت و گاز) و منابع معدنی مصرفی، چنان زیاد است که ذخایر بزرگ هم به سرعت تمام می‎شوند. برای مثال میدان‎های نفتی حاشیة دریای کاسپین، تنها برای مصرف 5 سال ایالات متحده تکافو می‎کند. بازده چاه‎های نفت جنوب کشورمان در دهة پنجاه خورشیدی و توانایی صنعت نفت آن زمان، به‎گونه‎ای بود که اگر نیاز بود تولید نفت به ده میلیون بشکه در روز برسد، امری ممکن به شمار می‎آمد. افت تولید نفت در شرایط کنونی، از نگرانی‎های عمده صنعت نفت بخصوص در شرایط غیر تحریم  به شمار می‎آید. 
غالب اکتشاف‌گران شرکت‌های بزرگ نفتی و معدنی برای اکتشاف سوخت‌های فسیلی و منابع فلزی چون مس به ژرفای بیش از 5000 متری زمین فکر می‌کنند. تولید طلا در آفریقای جنوبی به‎خاطر افت عیار در کانسارهای بزرگ و اشتها برای تولید طلا، کارگران را به عمق 6000 متری برده است. چه کسی تغییرات و تحولات و جنگ‌های چند دهه اخیر در خاورمیانه را جدا از نقش آنها در منابع انرژی تصور می‌کند.
اما به‎راستی مواد منابع طبیعی و معدنی (منابع انرژی) را پایانی هست؟ برای پاسخ به این پرسش، چند پرسش دیگر مطرح می‎کنیم، کدام ماده معدنی را می‎شناسیم که قبلاً بوده و اکنون نباشد؟ کدام ماده معدنی را می‎شناسیم که برای آن، مادة جایگزین دیگری شناخته نشده است؟ ذخایر کدام مواد معدنی که با وجود استخراج پیوسته از سال‎های دهه 50 میلادی تاکنون کاهش نشان می‎دهد؟ آیا بهای مواد معدنی بین سال‎های 1985ـ1972 و سال‎های 2001ـ 2008 در مقایسه با دیگر تولیدات صنعتی دنیا افزایش چشمگیری نشان می‎دهد؟ پاسخ این پرسش‎ها و پرسش اول همگی منفی است. اگر یک جهش قیمت در بین سال‌های 2006 تا اواخر 2008 برای مواد معدنی و منابع انرژی جدا یک استثناء بیش نبود که عواقب آن پر هزینه‌تر از افزایش قیمت آنها در برهه زمانی است.
بر پایه منابع منتشره دهه 60 میلادی، اگر میزان ذخایر و تولید جهانی را کنار یکدیگر بگذاریم و در 50 سال ضرب کنیم، درخواهیم یافت که بسیاری از ذخایر یا در گروه پایان‎یافتگان قرار می‎گیرند، و یا ذخایر آنها باید بسیار کاهش نشان دهد. اما میزان ذخایر جهانی بسیاری از مواد نسبت به دهة 60 قرن بیستم، افزایش نشان می‎دهد. 
همراه با پیشرفت‎های فناوری، عیار اقتصادی بهره‎برداری در حال پایین رفتن است. تا چندی پیش اثری از ذخایر سوخت‌های فسیلی به‌خصوص نفت در برزیل نبود ولی اکنون یکی از کشورهای تولیدکننده نفت است،. ذخایر شیل‌های نفتی و ماسه‌های نفتی وارد میدان بهره‎برداری شده‎اند، ایالت متحده از یک وارد کننده اصلی نفت در حال تحول به یک صادر کننده اصلی میباشد. دانش ما با جایگزین کردن مواد، تغییر در حالت تبلور، بالا بردن ویژگی‎های فیزیکی، از بار مصرف مواد خام به‎شدت کاسته است. مخابرات به جای سیم‎های فلزی، فیبر نوری به کار می‎برد. گذر از لامپ و خازن به آی‌‌سی، ریزپردازشگر و پس از آن مواد هوشمند و یا علم سرامیک و رشد بلور، همه نشان از تلاشی در راه جایگزنی و رشد فناوری و جایگزینی مصرف مواد دارد. 
آنچه بیش از همه باید مورد توجه قرار گیرد تغییرات و جایگزین کردن است. یک مثال ساده بزنیم، روزی در پاساژ علاءالدین بودم (همین سال‌‌های اخیر) فکر کردم این تمام فروشندگان گوشی موبایل تا بیست ‌سال پیش چه عرضه می‌کردند. مسائل ساده‌ای که نمونه‌های آن فراوان است.
اگر انتقال انرژی، مثلاً برق روزی روزگاری نه به گونه سنتی امروزی بلکه به کمک ابررساناهای ارزان یا به‎گونه‎ای غیرمستقیم مثلاً موج انجام شود، میزان مصرف تا چه حد پایین خواهد آمد؟ بر مصرف سرب در دهة پنجاه و سال‎های پس از آن بنگریم. در آن زمان، نیاز مصرف سرب در بنزین، صنایع باتری‎سازی و صنایع نظامی، کانسارهای سرب را در ردة کانسارهای پرسود در معدن‎کاری فلزی درآورده بود، ولی امروزه مسایل زیست‎محیطی و بازیابی سرب از باتری‎های سولفاتی، باعث تعطیلی بسیاری از معادن سرب شده است. اگرچه امروزه تمام کارخانجات اتومبیل‌سازی طوری طراحی شده‌اند که اتومبیل با سوخت فسیلی کار کند و در آینده نزدیک اقتصاد جهانی توان تغییر سیستم را ندارد،‌ اما در آینده دورتر مثلاً 2030 به‌بعد این‌طور نخواهد بود. پیش‌بینی می‌شود سیستم‌های تولید و خط تولید تغییر نماید.
منابع منتشره نیمه دوم قرن بیستم اشاره داشت که فرآوری سالانه آهن را در میانة سدة بیستم، یک میلیارد تن، در پایان سده دو میلیارد تن، در سدة بیست و یکم 5 میلیارد تن … پیش‎بینی می‎کرد که البته به حقیقت نپیوست، زیرا آلومینیم و پلاستیک جای آن را گرفت. به آلومینیم و ذخیرة آن در پیکرة کانی‎های بوکسیتی بیندیشیم که همان منابع منتشره مصرف 300 ساله‎ای را برای آنها پیش‎بینی می‎کردند. اگر به‎یاد آوریم که آلومینیم‎ را می‎توان از کانی‎های دیگری همچون آلونیت، نفلین، رس‎های غنی از آلومینیم و یا حتی از رس‎های معمولی استحصال کرد، درخواهیم یافت که ذخیره آن پایانی ندارد. بنابراین جای نگرانی پایان یافتن ذخایر نیست.
آدمی با ماده فراگرفته شده است. او نیاز خویش را برپایة فراوانی مواد گرد آمده به دور خویش برطرف می‎سازد و برای سازگار کردن آن با نیازها، ابتکار و نیروی عقلانی را به کار می‎گیرد که برخلاف همة زیستمندان، به گونه‎ای پیوسته، در حال تکامل است. برای چالش‌های زیست‌محیطی هم چاره‌ای می‌اندیشید. پیش‌بینی می‌شود در دهه‌های 2040 به‌بعد مشکل زیست‌محیطی کم‌کم حل می‌شود و در حدود سال‌ 2050 به‌تعادل می‌رسد. پس به جای نگرانی درباره پایان‎پذیری منابع انرژی (سوخت‌های فسیلی) مواد معدنی و معادن، همگام با پژوهش‎های هدف‎دار، باید کوشید ذخایر ناشناخته را کشف و شروع به بهره‎برداری کرد و این تفکر که کشور ما بالقوه دارای منابع خدادادی بسیار است را به صورت بالفعل درآورد و بگوییم کشور ما بالفعل دارای توان اقتصادی بالایی است و قادر است هر پروژة بزرگ عمرانی را بدون کمک بیگانه‎‎ها، انجام دهد و در کشورهای دیگر قادر به سرمایه‎گذاری هر پروژه اقتصادی باشد تا نوادگانمان بگویند نیاکان ما از منابع سوخت‌های فسیلی و مواد معدنی به موقع بهره گرفتند و کشورمان را آباد ساختند. 
به نفت و گران شدن آن در سال‎های 2008-2004 و پیامد آن، بالا رفتن پژوهش در گستره انرژی‎های تجدیدپذیر بنگریم. پایین آمدن بهای نفت در سال 1985 و سال 1999 و حال حاضر این انگیزه‎ها و انگیزة پایان یافتن ذخایر نفتی را از بین برده و انگیزة فروش آن توسط تولیدکننده را به‎وجود آورده است. در حال حاضر به کاهش تولید اوپک مطمئن نباشیم چون اگر قیمت نفت پایین‌تر بیاید فروش قاچاق چه در کشورهای عضو اوپک و چه در کشورهای غیرعضو آغاز می‌شود. 
دلایل زیادی به واقعیت نپیوستن این پیش‎گویی‎ها را توجیه می‎کند که اساسی‎ترین آنها نبوغ بشریت است. دلایل دیگری نیز وجود دارد از جمله: 
1- جامع نبودن تعریف مواد معدنی و معدن 
2- عدم قطعیت از میزان ذخایر اکتشاف نشده 
3- جایگزینی مواد معدنی به جای مادة معدنی دیگر و یا مواد تجدیدپذیر به جای آنها 
4- جایگزینی تدریجی انرژی تجدید‌پذیر به‌جای تجدیدناپذیر، پیش‌بینی می‌شود این روند در سال‌های 2025 حالت تصاعدی بگیرد.
5- ارتباط پیچیدة عرضه و تقاضا
6- استفاده بهینه در کاربرد و فرآوری و بهره‎برداری از عیارهای پایین 
7- فناوری اکتشاف، مسئله حمل و نقل، بازیابی و بازیافت مواد مصرف شده و … 
درست است که میزان ذخایر مواد خام حتی بر پایه محاسبات ژئوشیمیایی گلدشمیت (فراوانی هر ماده در پوسته زمین) محدودیتی دارد و برداشتن، از آنها، کاسته شدن از حالت گردآمدگی آنها را در پی خواهد داشت و بخش بزرگی از آنها در فرآیند بهره‎برداری، مصرف، فرآوری مصرف و ... هدر می‎رود، اما بخش بزرگ‎تری بازیافتنی بوده و به چرخة مصرف بازگشت می‎کند. از آن شمار، فرآوری ده‎ها مادة خام از زباله را می‎توان نام برد. 
از میزان ذخایر قطعی جهان چه کسی آگاه است؟ منابع زیرزمینی جنگل‎ها، زیر دریا، مناطق پوشیده از برف و یخ و کویرهای صعب‎العبور ناشناخته است. حضور صدها هزار زمین‎شناس و مهندس بر روی زمین و در هزاران آزمایشگاه در سراسر جهان گواهی است بر این ناآگاهی. به کشور خودمان بنگریم که هنوز در مورد ذخایر مواد معدنی و منابع انرژی ارقام درستی از هیچ منبعی نمی‌شنویم. با داشتن ایالت‎ها، کمربندها و مناطق فلزی متعدد، منابع انرژی و منابع نفتی پس از 100 سال به تکنولوژی بیگانگان نیازمندیم و در شناخت مواد معدنی با وجود ذخایر فراوان مس، روی، طلا، نقره، کادمیم، ژرمانیم، گالیم، ایندیم و پلاتین و خانواده‎اش ناآگاهیم. به اعتقاد نگارنده هنوز نفت زاگرس را خوب نشناخته‌ایم، از ذخایر عمیق و پنهان هیچ اطلاعی نداریم و شوربختانه ذخایر سطحی را در حال به پایان رساندن هستیم. 
در اکتشاف، هنوز از روش‎های سنتی پیگردی، کوه‎گردی و آثار سطحی کمک می‎جوییم. بیش از 70 درصد ذخایر معدنی ما (بجز نفت) با این روش‎ها اکتشاف شده‎اند. هنوز اطلاعات معدنی در بسیاری از کشورهای جهان سرّی است. هنوز پاره‎ای از شرکت‎های بزرگ، کم‎وکیف روش‎های اکتشافی خود را منتشر نمی‎کنند. 
با چرخش سریع صنایع به سوی جایگزین از مواد اولیه مورد لزوم در ساخت تولیدات نه تنها آگاهی کافی نداریم، بلکه حتی روش پژوهش بر روی آنها را درست نمی‎دانیم. در هیچ وزارت‌خانه و یا مؤسسه‌ای مطالعات جایگزین کردن یک ماده مصرفی به‌جای ماده دیگر را نداریم. جان کلام، ممکن است به تغییر و تحولات سیاست جهان آگاه باشیم و توجه کنیم اما به‌ تغییر و تحولات آنچه زیربنای این تغییرات را سبب می‌شود کمتر توجه می‌کنیم، به یاد داشته باشیم که ما یک کشور دارای منابع انرژی و معدنی در دنیا شناخته شدهایم.
*ادامه این مطلب طی روزهای آتی در "بیرونیت" منتشر می‌شود.


نمایش ساده


مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین