به گزارش بیرونیت، در شرایطی که بنا به گفته بسیاری از دلسوزان جامعه ایران با انبوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می کند و به گفته رییس جمهور، دولت قادر به پاسخگویی نیاز تمام اقشار محترم این آب و خاک نیست روابط عمومی سازمانها به ویژه سازمانهایی با ذینفعان عام تا چه حد توانایی همراهی با مردم را دارد؟
قاعدتا نخستین پرسش مردم برای دستیابی به این درک که همه و همه با همراهیم این است که تبلیغات محیطی سازمانها در خیابانِ در معرض دیدِ مردم در حالی که اتوبوس خوابی به جزیی از بافت شهری زندگی تهران تبدیل شده است چقدر ضرورت دارد؟
وقتی مردی یا زنی به هزاران متر بنر و علم کردن داربست فلزی تنها برای چند ساعت نگاه میکند، نمیتوان از «جدید» بودن صحبت کرد؟
آیا روابط عمومی جدید آمادگی این را دارد با کنار گذاشتن فرهنگ شوآف با مردم همراهی کند؟
وقتی طی دو سال گذشته فرهنگ جلسات، همایشها و رویدادها در دنیا به سمت آنلاین شدن پیش رفته است برگزاری نشستهای حضوری آن هم در استان دیگر و در شرایطی که از شدت یافتن گونهای جدید صحبت میشود ضرورت دارد. آیا در این شرایط میتوان از «جدید» صحبت کرد!؟
از این ها که بگذریم اگر روزگاری نه چندان دور روابط عمومیهای این مملکت شاهد حضور بزرگانی نام آور بود باید پرسید چه تفکری بر آن سازمان حاکم بوده. تفکر کم گو و گزیده گو و تا توانی عمل کن یا زیاد بگو و زیادتر بگو و کم و کمتر عمل کن. بی تردید برای کم گفتن و گزیده گفتن باید سعدی و حافظ و زاکانی خوانده باشی. باید رمانهای معروف کشورت را خوانده باشی و دستی در جامعهشناسی و فلسفه داشته باشی. حداقل سمت سازمانیات را به انگلیسی بدانی و بدانی که وظیفه روابط عمومی بازتاب صادقانه زحمات آن کارگر و مجموعهایست که در سرمای سخت و گرمای آتشین چراغ خط تولید را روشن نگه می دارد نه «خدمت رسانی هر چه بهتر به مردم» چرا که خدمت رسانی کار دولت است و دولتمرد.
در پایان باید گفت، بزرگانی چون علامه موحد که در سن ۹۸ سالگی کتاب در دست با بیانی شیوا و کلامی نافذ و صدایی رسا به مردم ایران نوید روزهای روشن می دهد همیشه برای فرهنگ این مرز و بوم و مردم «جدید» هستند.
پی نوشت:
همین الانِ الان در روابط عمومیها بزرگانی داریم که بی نام و نشان کار میکنند و به سن بازنشستگی رسیدهاند بی آنکه تجربه صیقل خورده این افراد به نسل کوچکتر منتقل شود.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست