به گزارش بیرونیت، این استان با در اختیار داشتن نزدیک به یکپنجم ظرفیت تولید برق کشور، میزبان مهمترین زیرساختهای آبی و نیروگاهی، و دومین استان از حیث سهم در تولید ناخالص داخلی است. خوزستان، قلب تپنده انرژی ایران است، اما به نحوی پارادوکسیکال، در فصلهای اوج مصرف، اغلب به قربانی محدودیتها تبدیل میشود.
سؤال اساسی اینجاست: چگونه استانی که برق کشور را تأمین میکند، خود مشمول گستردهترین محدودیتها در مصرف انرژی میشود؟ و چرا باید صنایع بزرگ، ملی و پیشران این استان—که محور اشتغال، امنیت معیشتی و تولید ارز برای کشورند—بهای بیبرنامگی در تنظیم الگوی مصرف برق را بپردازند؟
فولاد خوزستان، بهعنوان یکی از مهمترین شرکتهای تولیدکننده فولاد در غرب آسیا، نماد روشنی از این بیعدالتی انرژیمحور است. این شرکت در سه سال گذشته، بهدلیل محدودیتهای تحمیلشده در حوزه انرژی، بیش از ۲.۵ میلیون تن از تولید خود را از دست داده است؛ عددی معادل دهها هزار میلیارد تومان از دسترفته برای اقتصاد ملی، و زنجیرهای از خسارات پنهان برای صنایع نوردی، بازار داخلی فولاد و شبکه اشتغال استان. این در حالی است که فولاد خوزستان نهتنها بزرگترین تأمینکننده مواد اولیه برای ۷ کارخانه نوردی در خود استان است، بلکه یکی از پایههای اصلی صادرات غیرنفتی کشور نیز به شمار میرود.
خوزستان اگرچه در معادلات ملی، یک استان است، اما در سطح استراتژیک، یک اکوسیستم حیاتی برای پایداری اقتصادی ایران است. از صنایع نفت و گاز گرفته تا تولید فولاد و برق و کشاورزی صنعتی، مجموعهای از گرهگاههای زیرساختی در این استان متمرکز است. بههمین دلیل، سیاست انرژی کشور نمیتواند با رویکرد متقارن و مساوی برای همه استانها پیش رود. عدالت انرژی، لزوماً به معنای تقسیم برابر محدودیتها نیست؛ بلکه یعنی لحاظ کردن سهم تولید، جایگاه اقتصادی، و نقش ملی هر استان در تنظیم تصمیمات کلان.
اکنون که کشور در آستانه فصل گرم قرار دارد، بازنگری فوری در نحوه اعمال محدودیتهای انرژی بر صنایع خوزستان، یک ضرورت استراتژیک است؛ نه صرفاً یک مطالبه منطقهای. همانطور که نمیتوان قلب اقتصادی کشور را بدون خونرسانی رها کرد، نمیتوان استان خوزستان را—با این حجم از تولید، اشتغال، تأمین و صادرات—مشمول همان محدودیتهایی دانست که برای استانهای کممصرف و غیرمولد وضع میشود.
ما نیازمند سیاستگذاری افتراقی هستیم. صنایع پیشران خوزستان، ازجمله فولاد، پتروشیمی، و پالایشگاهها، باید در فصلهای بحران، از حمایت ویژه و معافیت هوشمند بهرهمند شوند. این نه امتیازخواهی است، نه نگاه تبعیضآمیز؛ بلکه مقتضای درک دقیق از ساختار اقتصاد ملی و الزام تأمین ثبات صنعتی در شرایط پرریسک است.
زمان آن رسیده است که نظام انرژی کشور، خوزستان را نه فقط در ردیف تولیدکنندگان، بلکه در ردیف اولویتهای راهبردی قرار دهد. پایداری اقتصادی ایران، از پایداری برق خوزستان میگذرد.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست